مهدیسامهدیسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

روزهای شیرین مهدیسا

احساس مادرانه

تقدیم به مهدیساجانم که با وجودش عشقی مادرانه برمن بخشید     مهربانم ای خوب   یاد قلبت باشد   یک نفر هست که دنیایش را   همه ی هستی و رویایش را, به شکوفایی احساس تو پیوند زده     و دلش می خواهد, لحظه ها را با تو , به خدا بسپارد   مهربانم !این بار , یاد قلبت باشد   یک نفر هست که با تو   به خداوند جهان نزدیک است   و به یادت هر صبح , گونه سبز اقاقی ها را   از ته قلب و دلش می بوسد   و دعا می کند این بار که تو   با دلی سبز و پر از آرامش , راهی خانه خورشید شوی   و پر از عاطفه و عشق و امید   به شب معجز...
26 دی 1390

اولین دندون مهدیسا

مهدیسا گلم الان ٥ ماه و ٢٣روزته داشتم خونه خاله طاهره جون یکم چایی می دادم بخوری که دیدم موقع خوردن چایی با لیوان ، صدای کرد کرد در می آوردی. بعد با کلی ذوق دیدم دخترم اولین دندونش دراومده. اینقدر خوشحال شدم   بپر بپر کردم به همه گفتم. دندون سمت راستی یکم سفیدی می زد. اولین عکسی که از دندونش گرفتم براتون می گذارم   ...
26 دی 1390

بدون عنوان

شعر مورد علاقه مهدیسا هر موقع براش شعر آقا خرگوشه میخونیم میخنده یک روز یه آقا خرگوشه رسید به یه بچه موشه موشه موشه دوید تو سوراخ خرگوشه گفت : آخ وایسا، وایسا، کارت دارم  من خرگوش بی آزارم   بیا از سوراخت بیرون   نمی خوای مهمون   یواش موشه اومد بیرون   یه نگاهی کرد به مهمون دید که گوشاش درازه دهنش بازه، بازه شاید می خواد بخوردم یا با خودش ببردم پس می رم پیش مامانم آنجا می مونم مادر موشه عاقل بود  زنی با هوش و کامل بود  یه نگاهی کرد به مهمون   گفت ای بچه جون! این خرگوشه خیلی خوب و مهربونه   پس برو پیشش سلام کن  بیارش خونه ...
7 دی 1390

5 ماهگی مهدیسا

مهدیسا گلم الان 5 ماهته تپل مپل خوشگل شدی دخترم الان می تونه به پهلو بچرخه موقعی که دراز کشیده سعی میکنه بشینه ولی مامانی خیلی جدیداٌ شکمو شدی موقع ناهار و شام نمی ذاری غذا بخورم تو هم غذا میخای گریه میکنی دوستت دارم  مامانی   ...
7 دی 1390
1